چقدر امروز دانشگاه سوت و کور وخلوتِ!!!
همه هم ساک به دست در حال رفتن بود.(بوی عید داره میاد)
کلاس تربیت بدنی کنسل شد:))
[آیکونه مهندس درحال بشکن زدن]:دی
اومدم سایت یکم وب گردی و برم کلاس بعدی:\
راستی امروز هوا عالی بود!عالی
نه سرده نه گرم.بارون هم نم نم میاد.به اندازه ای که فقط زمینو خیس کرده و بوی خاک تو فضا بیچیده:))
+جای شما هم اینقدر هوا بهاری شده؟؟:)
با وجود اینکه از اینجا خوشم میاد.
امکاناتش از بلاگفا بیشتره،از میزکارش هم خیلی خوشم میاد:)
ولی نمیدونم چرا دوست ندارم چیزی بنویسم!!!!
نمیدونم چرا!!!!
قالبم بنظر سرد و بی روح نیست؟؟؟؟؟؟؟؟
یا شایدم سایزه نوشته هام کوچیکِ؟؟؟؟
خیلی وقت ها به یه چیزی عادت میکنیم،(خیلی وقتهاکه نه!معمولن 90 درصدکارهامون برحسب عادت انجام میدیم)قبل از عادت کردن،معمولن علاقه داریم!!وقتی آدم به چیزی یا کسی یاکاری .... علاقه داشته!اینقدر اون کارو انجام میده که تبدیل میشه به یه عادت!این شاید یه تعریف از عادت کردن باشه!
گاهی به این فکر میکنم عادت کردن خوبه یا بد؟؟؟ومعمولن هم به جوابی نمیرسم!منطقی هم هست چون عادت ها گاهی خوبن گاهی بد!!
شنیدین میگن"ترک عادت موجب مرض است" پُربی راه هم نمیگن!البته شاید به جای مرض باید از واژه ای مثل سخت است استفاده میکردن.
لزومأ عادت کردن ها بد نیست!
گاهی به ما کمک میکند که نظم و برنامه داشته باشیم.
و گاهی ما رو از کشف چیزهای جدید دور میکنه.
گاهی کاری رو از روی علاقه یا رسیدن به اهداف مدام تکرار میکنیم
گاهی فقط یه برحسب عادت،بنظرم این عادت کردنِ که بدِ:))
