مراسم چتراندازی دانشجویی

فردا مراسم وزین چتر اندازی داریم:)))

قراره دانشجوها بریم خونه استادمون که تازه از مکه اومده:))))

چی باید بنویسم اینجا؟؟

شماهم واسه نوشتن عنوان اینقدر مشکل دارین؟؟

یا فقط من اینجوریم!!!

نمیدونم:))

دوستم گوشی خریده دو میلیون!!بعدسیم کارت 0939... انداخته توش!!2دوتومن!!!!!

بهش میگم زینیب خدایی خیلی ضایع اس!!!!یه سیم کارتِ دائمی بخر.

بعد از تو کیفش یه گوشی درآورد!مال عهدِناصرالدین شاه، شایدم قبلتر:)))

گفت بیا، سیم کارتِ دائمی ایم تو اینه!!

خدایا چرامن؟؟؟!!الان من باگوشی بزنم توسرم مرگم طبیعتی ترجلوه میکنه یا خودمو از همون ساختمونه دانشگاه پرت کنم پایین؟:))

+ازگوشی هاش عکس گرفتم!!میگه میخوای بزاری تو وبت،ضایع ام کنی؟؟من:نه!ضایع چرا؟ فقط یکم میخندیم:))))

بعداز نمازخونه اومدیم بیرون دیدم یکی پای مبارکشو گذاشته رو کفشای بنده!!خاکی شده بود!داشتم با پایین چادرم کفشمو پاک میکردم!

عکس گرفته!میگه میخوام بزارم وبم!بهت بخندیم:اا

یعنی دوتا سیم اینقدرخونه رو بهم می ریزه؟؟

                                  

اگه خونه ما مثلِ این عکسِ بهم ریخته باشه!!!(البته هیچوقت اینجوری نیست)

کلِ این بهم ریختگی رو مامانِ من نمیبینه ها!!!

فقط میگه:اون دوتا سیم که کنارِ تلفن پشت مبل هست(مودمadsl منو میگه)

همون!!همون!!کلِ خونه، رو همونا بهم ریخته:(((

هر روز هم ،داره میگه بهم:(((

روزانه نوشت

چندتا اتفاق کوتاه:

+صبحی رفتم مصلا!! هر وقت میرم سرخاک یکی از بستگان،همه خاطراتی که باهاشون داشتم برام زنده میشه،اینقدر حالم گرفته میشه!ولی گاهی خوبه که آدم حالش گرفته شه!!یادم میندازه که قدرآدمایی که دور وبرم هستن رو بیشتربدونم،تا بعدن حسرت نخورم.که کاش بیشترقدرشونو میدونستم.

+خیلی وقت بود نرفته بودم،نمازجمعه،بعدِمصلارفتم نمازجمعه!!اینقدردیربه دیر میرم که یادم رفته بود رکعت اولِ نمازظهر هم قنوت داره:/نزدیک بود،سوتی بدم،خفن!!مکبرگفت"قنوت"دیگه یادم اومد:))))))

+روزهای جمعه تو خونه ما رسم، اینه که هر هفته ناهار مهمونِ یکی از اعضای خانواده ایم:))) قرعه کار به نامِ کی بیوفته؟!!(پلم پلوم پلیش میکنیم:دی) دیگه بابام شانسش بده!!همیشه به نام بابام میوفته:))))(مدیونیین اگه فک کنید تقلب میکنیم:دی)

+گذاشتن بخاری یه جور دردسر داره!!برداشتنش یه جور!!!بازبخاطربرداشتن بخاری ها کلِِ دکور خونه مون عوض شد!!!دیگه واقعن کمرم داغون شد!!بس که چیزی جابجا کردم:((الان تختم رفته اونور!!بعدمن همیشه کارم که بالپ تاپ تموم میشد!!لپ تاپمو با پام هل میدادم میرفت زیرِ تخت!!الان باید برش دارم مثله آدم بزارم رو میزم:(خیلی کارم سخت شد از این به بعد:دی

+امشب میخوام پنیربرشته درست کنم!!!!هرچند اسمش و موادش که یه جوریه!!أه...فک کن پنیر با تخم مرغ و...ظاهرش که حال بهم زنه!!ولی میگن خوشمزه اس!!!حالا ماهم امتحان میکنیم دیگه!!فوقِ فوقش مسموم میشم:))

اگه خوب شد عکسشو میزارم:))

موسی کو تقی؟؟

                                       

دیروزی اینقده استادِ تربیت بدنی!بهمون ورزش دادکه نگوووو!اون روز گرم بودیم!حالیم نبود!

ازصبحی همه بدنم درد میکنه:/

عاخه،استادمحترم!ما یه ماه ،همش بخورو بخواب بودیم!الان یهووو این همه ما رو دووندی و.... نمیگی بدنمون میگیره:((

صبحی که اومدم آشپزخونه!دیدم پشت پنجره چندتا یاکریم نشستن!!!ما خراسانی ها به یاکریم میگم:"موسی کو تقی":)))

عاخه یه جوری میخونن!انگار داره میگه:موسی ،کو تقی؟؟:)

خلاصه رفتم،پنجره رو باز کردم دیدم رو یه نرده کوچیکی ،خونه ساختن!من نمیدونم اینا عقل تو کله شون نداره!!عاخه اینو که یه باد بزنه،خونه شون میوفته پایین!!!

تو کابینت ها دنبال گندم گشتم!پیدا نکردم!یکم برنج جلو پنجره ریختم واسشون!نمیدونم اینا برنج هم میخورن یانه!؟؟

روزنوشت

روزایی که خیلی کلاس دارم!اینقدر دوست دارم وقتی میام خونه تنها باشم

یکم استراحت کنم!!آخه خیلی خسته میشم!!!!!!!!!

بعد تا میرسم خونه!مامانم چایی میاره و کلی حرفو......!منم کم حوصله و خسته ام:(

هرچند سعی میکنم،نشون ندم که کم حوصله ام!ولی نمیشه!بداخلاق ،میشم یکم:(((

امروز عصرکه اومدم خونه!تا کلیدو انداختم تو در!دیدم قفله!گفتم آخ جون ،خونه خالی:دی

وقتی تنهام زودتربه کارام میرسم!!!!(البته نه همیشه ها!فقط روزایی که خیلی خستم! اینم یکی از اخلاقای مزخرف مه دیگه!وقتی کم حوصله ام باید تنها باشم)

اول از همه رفتم سراغ آشپزخونه:)))دیدم رو گاز برنج و مرغ واسم گذاشته مادرگرام(دستش درد نکنه)

صبحی دوستم گفت داشته میومده دانشگاه نیمرو درست کرده!!امنم از همون موقع هوسِ نیمرو کردم(مدیونیین اگه فک کنین شکموام:)).اینه که قید مرغو زدم!!نیمرو درست کردم (واسه عصرانه)

بعدم چشمم خورد به سینک ظرف شویی!!که پرظرف بود!!!:(.دیگه تاموقعی گذاشتم روغنش داغ شه!ظرفا رو هم شستم.

میخواستم،بشینم بعدش درس بخونم!که یادم افتاد امروز استادِمعماری کامپیوتر امتحانشو انداخت دوهفته دیگه(شیطونه گفت:"اووووه هنوزکلی وقت دارم واسه خوندن)اینه که نشستم یه کتاب غیردرسی (نشت نشا)خوندم!واسه نشریه ی انجمن مون میخواستم یه مطلب بدم بهشون ،تواین کتاب دنبال یه مطلب خوب بودم که نقل قول باشه!(موضوعِ نشریه ی ایندفعه شون"چرا میایم دانشگاهِ"فعلن که چیزی پیدا نکردم!بیخیالش شدم فعلن.

پ.ن:نمیدونم چرا امروز اساتید گرام با من مشکل داشتن!!:))

نمیدونم چی شده بود :))

اون از کلاس صبحی که من همیشه،بجای کلاس ساعت8،ساعت10رو میرم!درسش یکیه عاخه!هیچوقتم گیر نمیدادها!حضورمیزد!این جلسه واسه هیچکدوممون حضور نزد!

اونم از استادتربیت بدنی که 50تا درازو نسشت به عنوان تنبیه داد!هرچنداین یکی به خیرگذشت!!

عطر

یه عطر جدید خریدم!!!!!!

خیلی دوستش دارم:)))

هرچند احساس میکنم بهم انداخت!!!!

ولی شیشه شو خیلی دوست دارم!

خوشگله:))))

حالا دادم دوستم بو کنه!!!دقت کنید ندادم بزنه تازه!!فقط بو کنه

تا دادم بهش،با این صحنه مواجه شدم:

پـــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس،پــــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس.پییییییــــــــــــــــــــــــــــــس،

پـــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس پیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس.....

اونوخت به عطر خودش که میرسه یه پیس،پیس فقط میزنه.

نکته:

+امام ششم (ع) فرمود: پیغمبر (ص) براى عطر بیشتر خرج میکرد تا براى غذا.

مکارم الأخلاق / ترجمه میرباقرى    ج‏1    83     خوشبویى ..... ص : 79

 +امام صادق «ع»: آنچه در خریدن عطر مصرف مى‏کنى، عنوان اسراف ندارد.

الحیاة / ترجمه احمد آرام    ج‏6    222

البته خانما،در مورد عطر زدن،به این موضوع هم دقت داشته باشن:

کلیک

ناگفته ها

علم فدای فوتبال!!!!

تا بوده همین بوده و هست!!!!!!!

به تنها چیزی که تو جامعه ما اهمییت داده نمیشه!!همینه.

بخاطرجام جهانی

باید خیلی از بخش های درس هامون حذف بشه.

کلاس ها فشرده برگزار بشه.

چیزی از درس نفهمیم.

و....

که چی؟؟واقعن که چی؟؟؟

چرا باید به بازی که تا الان هیچ افتخاری برامون نداشته(همیشه همون اول میره کناره)،(بحث های حاشیه اش هم به کنار)

اینقدر بها داد؟؟؟!!

به ماچه که جام جهانیه؟؟

اولین استفاده کاربردی از بیان

اولین استفاده ام از امکانات اینجا:))

دیشبی داشتم یه تعداد عکس از حرم امام رضا(ع) میدیم!

عکس های قدیمی حرم بود.خیلی خوشم میاد ازعکسای قدیمی.میخواستم بزارم واستون ولی حسش نبود،آپلود کنم!

یکی از امکانات اینجا آپلودعکس از فضای اختصاصیه[آیکونه مهنّس ندیدپدید]:)))

دیگه الان تصمیم گرفتم بزارم:)