چار دیواری

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

اولین روز تحصیلی در سال جدید

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۳۱ ق.ظ
امروز اولین روزِی بود که تو سال جدید رفتم کلاس:)
شنبه ها کلاس ندارم!!!!هفته ی من از یکشنبه شروع میشه!!!
برخلاف تصورم که شاید صبح خواب بمونم!یا کم حوصله باشم!!
خیلی هم پر انرژی بودم!!!!!
همیشه صبحا که میرم بیرون همه خوابن!!امروز مامانم صبحانه آماده کرده بود!!
داشتم میرفتم ،از زیرِ آیینه،قرآن هم ردم کرد:)))
 کلاسا نصفه به نیمه تشکیل شد ونشد!!!!!
صبحی تو دانشگاه یه سگ دیدم به چه بزرگی!حالا این که خوبه!یه بارم روباه دیدم:ا
دانشگاه نیست که حیاتِ وحشِ،انواع و اقسام موجودات پیدا میشه:ا

"افسانه"هم شروع کرده به پیام دادن!!!!البته خیلی وقته که هی بهم پیام میده.از بعداز تولدش،
چندبارهم دعوتم کرد خونه شون!که پیچوندمش!الانم گیر داده کی بیکاری!بیا ببینمت!
منم جواب ندادم!
یه اخلاق مزخرفی که دارم اینه که از دست کسی ناراحت نمیشم،نمیشم،نمیشم....
اما خدانکنه که ناراحت شم.اینه که الان اصن حوصله شو ندارم.

فک میکردم امتحانای میانترم از اردیبهشت شروع میشه!الان فهمیدم هفته دیگه دو تا امتحان دارم شاید یکم  کمتر بیام نت.شاید البته:D


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۷
خانم مهندس

نظرات  (۶)

منم هفته ام از 2 شنبه شروع میشه. ولی خب امروز باید درس بوخونم چون 3 شنبه میانترم دارم :دی


پاسخ:
وای!چه استاد بی انصافی!دقیقن گذاشته اولین جلسه امتحان بگیره!!
نوبره والا
برو بخون پس:)
ایشاالله 20شی.
۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۳۱ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
سلام خانم مهندس
از اسمی که گذاشتی خوشم اومد وبتو باز کردم...
نه واقعا نشون دادی که مهندسی :)

موفق باشید
پاسخ:
سلام.

بله,پس چی فک کردی؟؟
اصن مهندسی که یادش باشه کی امتحان داره,مهندس نیست!!!!یکی از نشونه های مهندسی اینه که ندونه,کی امتحان داره;-)

ما گراز و گاو و جوجه تیغی هم داشتیم تو دانشکدمون.

تا ما یادمونه موقع امتحان بیشتر میومدی نت.

کم کم ناراحتیت رو فراموش میکنی جان دل مریم. :)
پاسخ:
هعی وای برمن،دیگه همه فهمیدن من فصل امتحانا بیشتر میام نت:-))))
حالا ما یه بار تصمیم گرفتیم کمتر بیایم ها.
نمیزارید دیگه.

۴_۵سال رد شده,از اون قضیه.بیشتریعنی؟!!:)))
فراموش کردم دیگه,افسان واسم یه دوسته ققط.
نمیدونم چه اصراری داره که دوباره دوست صمیمی باشیم.
نمیتونم.
خیلی بهش فرصت دادم,بسه شه دیگه;-)
درکت میکنم که نمیخوای دیگه باهاش صمیمی باشی
خودت رو اذیت نکن مهندس جونم. :*
راحت باش.

+ من باور کنم تو کمتر میای نت یعنی؟!
پاسخ:
+:))))
[آیکونه نگاه به افق]
۱۷ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۲۹ فیروزه ای ....
خسته نباشی مهندس خانم. منم توی دانشگاهمون سگ دیدم . اصلا سگ نیستن که! گاون:))
پاسخ:
میبینی تو رو خدا برای یادگیری
چقدر از جون مون مایه میزاریم؟؟:)))
کیه که قدر بدونه
ناراحت نشدن خوبه....
منم یه جورایی این طوریم ....شایدم نیستم...نمی دونم..:)
پاسخ:
ناراحت نمیشیم,نمیشیم ولی وای به روزی که ناراحت شیم:-)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">