چار دیواری

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

یه فراموشی واینقدر دردسر؟؟

يكشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۲۳ ب.ظ
امروز عجب روزی  بود:دی
قرار بود بعدِ کلاس،بمونیم دانشگاه!!بشینیم درس بخونیم!امتحان دارم!!!
بعد دوستم کارتِ دانشجویی شو داد، دارم میرم ناهار سلف واسه اونم بگیرم ببرم کتابخونه!!!
کلی راهو رفتم تاسلف!!!!!(کلی کتاب که از کتابخونه گرفته بودمم دستم بود!!کفشامم اینقدر پامو میزد!که هریه قدمی که میرفتم!اشک تو چشمام جمع میشد:)))
بعدتازه که رسیدم سلف!!دیدم کیف پولمو که توش کارتِ دانشجوی ام بوده جا گذاشتم:((
کلی تو صف واستادم!واسه دوستم غذا گرفتم!!
بعد قربونِ این حافظه ام برم من!!!!فک کردم کارتِ عابربانکم همراه مه!!!دوباره باهمون وضع اومدم سمتِ تریا!ساندویچ بگیرم:))
دیدم عه عابرمم تو کیفم بوده دیگه:دی
دوباره برگشتم سمتِ کتابخونه!!! دیگه پاهام حس نداشت!بسِ که کفشام اذییت میکرد.
رفتم کتابایی که دستم بود رو پس بدم!!دیدم عععععععععه کارت دانشجویی ندارم:)))
اینه که اون بار هم همینجوری دستم بود:(
شروع کردم به درس خوندن!دوستم اس داد بیا امورفرهنگی دانشگاه کار داریم:(
نمیدونی جچوری خودمو رسوندم اونجا!!بعدم رفتم ناهار!!گفتم کارتمو جا گذاشتم!!!ژتون آزاد دادبهم:)))
تا6عصر بکوب درس خوندیم!!!!!!هنوزم باورم نمیشه اینقدر درس خونده باشم:))))))))
بعدم که رفتیم خانه سالمندان و....

پ.ن:پریشب!!رفتم واسه روز مادر خرید کنم!!کلی چیزمیز واسه خودم خریدم:دی
یه مغازه لاک فروشی بود!!!تازه باز شده!!یه لاک های قشنگی داشت!
چندتا لاک خریدم اومدم بیرون دیدم32هزارتومن!از پولام رفته:)))
الان دختردایی ام اومده بود خونه مون!!داشتیم ناخن هامونو لاک میزدیم!!!:)))
یه سوژه خنده ای شده بود:)))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۳۱
خانم مهندس

نظرات  (۳)

اوخی چقد اذیت شدی:( همش زیر سره یه کارت کوشولو بود خخ:)
پاسخ:
زیر سر یه فراموشی!!!!
:))
طفلییی
پاسخ:
طفل کجا بوده؟؟:))
20سالمه:))
اووووه
همچون میگه بیست سالمه انگار چقدره
خب طفل بیست ساله ای :))
پاسخ:
چقده؟؟:))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">