میگن جوراب رو اول که میخری باید یه آب بشوری که زود پاره نشه،منم هیچوقت اینکارو نمیکنم!کلن جورابام به مرحله شستن نمیرسن!!
عصر،بازار بودیم،اذون گفتن،رفتیم مسجد نماز بخونیم(تف تو ریا:دی)که دیدم هعی وایِ برمن جورابم سوراخ شده!!
نماز شروع شده بود،منم گفتم بهتر،میرم صف آخر که دیده نشم:)
رفتم صفِ آخر اون گوشه،اصن تو دید نبودم.نماز مغرب تموم شد،این پامو گذاشتم زیرِ اون پام که دیده نشه،با خیال آرامش نسشتم به تسبیحات گفتن!
یهو یه خانم مسنِ مهربونی گفت دخترم بیا صفِ جلو،جا هست!
من:
رفتم جلو،باز خانمی گیر داده بود بیا جلوتر جا خالیِ!!!
خب به من چه که خالیه!!مگه من جا پرکنم!!!حالا هرجا خالی بود رو میخواستن بامن پرش کنن.
شیطونه میگفت،برم وسط مسجد دادم بزنم:
مادرمن،خواهرمن!!جورابم پارَس....پاره...میفهمین؟؟؟؟؟نمیتونم بیام جلو،آبروم میره:دی
همینطوری که نشسته بودم داشتم سعی میکردم،قسمتی که سوراخ رو یواشکی بدم پشت پام.دیده نشه.
تابلند شدم،انگشت پام بــــــــــــیـــــــنگ از سوراخِ اومد بیرون
میرفتم رکوع:با اون انگشتِ بیرون اومده فیس تو فیس میشدم!هی نیشم باز میشد.
خدا قبول کنه!چه نمازی خوندم:دی
بعدِ نماز مثلِ جت دویدم برم بیرون هنوز که بیشتر از این آبروم نرفته!دیدم مامانم داره با یه خانمی صحبت میکنه.(خواستگار بود!!خواستگاری تو مسجد؟؟!!!!!)
منم مأخوذ به حیا!!!!رفتم یکم عقبتر واستادم،جورابارو هم که نمیشد کاریش کرد.
هعی چشمم میفتاد بهشون،لبخندملیح میزدنم،این شکلی:
گفتم:الان خانمِ با خودش میگه:این دخترِ خل شده باخودش میخنده!