در وصفِ مظلومیت من در خانه:)
جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ب.ظ
نمیدونم چرا هرچی تو خونه گم میشه سراغشو از من میگرن؟؟:/
ظهری تازه خوابیده بودم!!مادر گرام اومد بیدارم کرد ،میگه:سه راهی، دسته توئه؟؟
من:نه!!خواب بودماااااا مادرمن:(
+:عه!!فک کردم بیداری!!!!!!!!!!!!!!!
من::((((((((
هیچی دیگه خوابم پرید!!!کارهم داشتم البته!!
میز اُتو رو آوردم شروع کردم به اُتو کردن لباس هام!
که مادرِگرام، اومد تو اتاقم!گفت:عه!داری لباس اُتو میکنی؟؟(بایه شادی و شیطنت خاصی ،گفت این جمله رو)
بعد رفت ،دوباره اومد!یه چوب لباسی پر از لباس آورد بدون هیچ مکالمه ای،گذاشت رو تختمو رفت!!
قیافه من در اون لحظه:
۹۳/۰۱/۱۵
برو درستو بخون
آفرین! :)