سلف ما
چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۴۲ ب.ظ
ما خیلی راضیم!!!فک کنم تنها دانشگاهی باشه که دانشجوهاش،از غذای سلف راضی ان.
کمیت نداره:))))اما در عوضش کیفیت داره!!
امسال فقط یه باررفتم سلف!!از اونجایی که من همش یادم میره غذا رزرو کنم:(
البته اگه فراموش کنی!میتونی بازم آزاد بگیری!
ولی از اونجایی که صفی بس طویل داره وکلاس هم دارم وتنبلم:)اینه که همیشه از تریا ساندویچ بی مزه میگیرم:((
القصه!!امروز ناهار دانشگاه مرغ بود!اینقده دلم واسه طعم مرغ های دانشگاه تنگ شده بود!
گفتم یه بار از آشپزش بپرسم!چجوری اینا رو درست میکنن!که اینقد خوشمزه میشه!!!!
یه اقای مسنی هم مسئول جمع کردن ظرفهاست:((.بسیارخوش برخوردومهربون.!!منکه هیچوقت اجازه نمیدم کسی ظرف غذامو جمع کنه!همیشه خودم ورمیدارم،دوستامم به زورمجبورمیکنم ببرن خودشون!اگه نبرنم،خودم میبرم!
واقعن نمیدوم چرا دانشجوها خودشون ظرفهاشونو نمیبرن!!!!خجالت نمیکشن:(
کلی دنبالِ نمکدون گشتم!!!پیدا نکردم!ولی تا دلت بخواد رو میزها!"زیره"بود!!!:))))
الان واسم سوالِ تو سلف پسرا هم "زیره"هست یعنی؟؟:دی
+خاطره نوشت1:
روز اولی که رفتم سلف!این حس بهم دست داد:
وقتی واردِ سلف شدم یاده زندان افتادم!!!مثلِ زندانی ها،یه کارت (کارت دانشجویی)دستمونه،توش نوشته:
مهندس!از بندِ دانشکده مهندسی!سلولِ کامپیوتر:)))
بعد میریم تو صف!از این ظرفهای فلزی هم دستمونه!یکم یکم که میریم جلو!
کارت میزنیم،میگه:دینگ دینگ:)
بعدم مثلِ زندانی ها!!!یکم یکم باز میریم جلوووو واسم برنج میزن!یکم جلوتر خرشت!یکم جلوترسوپ و....
+خاطره نوشت2:یه بار دوستم نمیدونست!!غذا رزرو کرده یا نه!جلو مسئولش بودیم!گفتم اشکال نداره!تو کارتتو بزن!
اگه رززو نکرده بودی!من میگم:دینگ دینگ:)))
بعدکارتشو زد،شارژنداشت!من گفتم:دینگ دینگ!
خانمه نگام کردم!
گفتم:عه!!شما متوجه شدی یعنی؟؟:)))
کلی خندید!از اون موقع به بعدباهاش دوست شدم:)
پ.ن:عکس تزئینیه!!یادم رفت ،عکس بگیرم.
۹۳/۰۱/۲۷
دینگ دینگت باحال بود