چار دیواری

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

اندرمعایب راست گویی

دوشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ق.ظ

یکی از دوستان از امتحان ریاضی مهندسی گفته بودن،یاد امتحان ریاضی مهندسی خودم افتادم،

ترم بالایی ها میگفتن،خانمِ"ف"نمرهایی که میده بدون ارفاقِ!!!بعدامتحان برید اتاقش باهاش صحبت کنید،به نمرهاتون اضافه میکنه.

دوستم رفت،14 بود،شد15.منم گفتم تیری در تاریکی بزارمنم برم.

با پرویی تمام رفتم اتاق استاد،گفتم من16 شدم، نمیشه بهم17بدین؟؟:دی

استادمون گفت چرا؟؟

من:از 16 خوشم نمیاد،کلن از بچگی ازعدد16بدم میومده![دلیلی بس منطقی :دی]

استادهم گفت:خب،پس حالا که از16بدت میاد،15 میدم:/

خب؛راستش رو گفتم دیگه،خوب بودمثله دوستم بگم خواهرنداشتم مُرده، نرسیدم بخونم؟؟!!!

سرهمین راست گویی، یه بار دیگه هم ضرر کردم.

یه پروژه داشتیم گروهی بود،2نمره داشت،دادیم بیرون واسمون انجام دادن!!!بعدتحویلِ استاد دادیم،گفت:خب،مسئولیت هاتون رو بگید!(فکرِاینجاش رو نکرده بودیم.)

یکی گفت:من فلوچارت اش رو کشیدم یکی گفت:من برنامه شونوشتم.

منم اونور سکوت اختیار کرده بودم!گفت:وشما؟؟؟

من؟؟؟من استاد؟؟؟سعی کردم بحثو عوض کنم، نشد.منم اون موقع جو گیرشده بودم،زده بودم تو فازِ مذهبی بودن،نمیشد که واسه2نمره دروغ بگم!بازاگه 3نمره بودیه چیزی:)))

آخرگفتم:من واسشون دعا کردم،که بتونن انجام بدن.

استاد به من هیچی نمره نداد.

من ازشما میپرسم دعا کردن کار نیست عایا؟؟؟؟بابا کار من که سنگینتر بودهمه مسولیت اصلی رو دوشِ من بوده.

استادِ از اول هم ضدمذهب بود!مشخص بوداصن.وگرنه میفهمید کارِمن از همه سختتربوده

 

++نمیدونم چرا جدیدن به کارم نمیرسم!همه اش وقت کم میارم=علت کمتر اومدنم به نت.

اگه همینطوری وقت کم بیارم،باید فقط یه روز تو هفته بیام نت.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۳
خانم مهندس

نظرات  (۱۱)

سلام خانم مهندس
خوبی؟؟؟؟؟؟
بابا دلمون تنگ شده برات حساااااابی
رفتی از بلاگفا گمت کردم:(
چه خوب شد باز کشف شدی:دی
پاسخ:
سلام بانو.
قربانت.شما چطوری؟
منم گم ات کرده بود.
اتفاقی پیدات کردم:*
استادم استادای قدیم...
من که از اعتراض دادنم میترسیدم..اخه گفت صفر میدم ..منم گفتم چه کاریه والا راضیم به رضای استاد...
پاسخ:
وااا
اینا که قدر نمیدونن مهندس حتما باس دروغ بکنی تو پاچشون.....

پاسخ:
والا
بیا بخلم تو فقط حرفِ منو میفهمی:*
سلام

واقعاً ممنون از راهنمایی هاتون
خیلی مچکر
پاسخ:
سلام.
خواهش میکنم
۰۳ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۵۵ محمود بنائی
جالب بود؛ یکبار هم من یک تکدرس امتحان داشتم، استاد گفت جوابشو شنبه میدم، حالا سه شنبه بود! گفتم امروز نمرمو بدین، ده هم بدید قبوله! گفت یک ساعت دیگه بیا نمره ات را بگیر! در پاکت را باز کردم یک دهِ خوشگل توی نامه بود :) (گفتم لعنت بر زبانی که بی موقع باز شود)
پاسخ:
(گفتم لعنت بر زبانی که بی موقع باز شود)
یا مثلن "گرصبرمیکردی،زغوره حلوا ساخت میشد"

من از ریاضی مهندسی و ایضا پروژه متنفرم! :|
پایان
پاسخ:
واسه شما گذاشتم این پست رو که امتحان ریاضی مهندسی داری
کلا له له تشریف داری
پاسخ:
ها؟؟
یعنی چی؟؟
وای خدا ترکیدم از خنده! تو واسشون دعا کردی :D
حقا که مهندس صادقی هستی :)))))
پاسخ:
بعله دعا کردم.
نخند!!!!!
فک میکنی اگه دعاهای من نبود،کارمون درست میشد.
حیف اون همه زحمتی که من واسه اون پروژه کشیدم:/
ینی خو منم شیفته ی همین صداقتت شدما :)))
پاسخ:
عاشقتم:))
 ه مهندس درست کاری!!

;)
خدایش بیامرزد...
پاسخ:
باشه،بهش میگم:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">