خوشحالی یعنی : ببینی یکی از خواننده های قدیمی ، بعد چند وقت،واست کامنت بزاره^_^
خیلی مرسی میادی :)
خوشحالی یعنی : ببینی یکی از خواننده های قدیمی ، بعد چند وقت،واست کامنت بزاره^_^
خیلی مرسی میادی :)
امروز تولدمِ!!!!!(22سالگی ،نمیدونم ! شایدم23 سالگی!!!)
نمیدونم چرا از صبحی دارم یه ریز گریه میکنم؟؟!!!
اصلأ اینجوری نبودم!! خودمم نمیدونم چِم شده!! فقط میدونم حوصله خانواده مو ندارم!(اختلافی هم باهم نداریمااا!! کلا همه چی در صلح و صفاست) ولی نمیدونم چرا اصلأ دوست ندارم بیام خونه! وقتی هم تو خونه ام ،همه اش تو اتاقمم:/
هرچی بیشتر بهم محبت میکنن انگار بیشتر دلم میخواد ازشون دور شم!!!! طبیعیه عایا؟؟؟ چرا اینجوری شدم؟؟؟
کاش میشد بریم یه شهر دیگه زندگی کنیم!! شدیدأ دلم میخواد برم از اینجا:/
میگن روز تولدت آرزوت برآورده میشه!!!(الکی مثلن:)) :آرزو میکنم که ...... (بگید آمین^_^ )
میگن نباید آرزوتو بلند بگی!وگرنه برآورده نمیشه:دی
زندگی ام خیلی یکنواخت شده.این یکنواختی بشدت اذیتم میکنه.دلم یه تنوع میخواهد...
چرا اینقدر دوره کارشناسی طولانی بود!! کاش امسال وارد دوره ارشد میشدم.دلم میخواد ارشد یه شهر دیگه قبول شم.
چیکار کنم؟؟؟ چیکارکنم زندگی ام از این یکنواختی بیرون بیاد؟
روزها برام تکراری شده.نه هیجانی! نه تنوعی!!!
صبح بیدار میشم میرم دانشگاه، عصر میام خونه،یکم درس میخونم! تو نت میگردم! سریال کیمیا رو میبینم! آهنگ گوش میدم !بعدم میخوام:/
پ.ن:دوشنبه قراره من تو کارگاه آموزشی درس بدم! ولی هنوز خودم هیچی کار نکردم .اصلأ حوصله درس خوندن ندارم.