چار دیواری

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

۵۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

نصفه شبی!!میبینم از تو آشپزخونه صدای لقو پق میاد!!!

رفتم میبینم دادشمه!!

میگم :چی میخوای؟

میگه:دارم دوغ میخورم!!!بلکه خوابم ببره !!!

تازه فهمیدم این بیخوابی های ما ارثیه :-D

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۴۳
خانم مهندس

دوستم پیام داده:

هفته اولو نریم دانشگاه:-D

بعد از رفتن به اون همایشه!!دارم فک میکنم:

ماهم دانشجوییم؟؟عایا؟؟

:دی


دغدغه اینا چی بود؟!!دغدغه ما چیه؟؟

الان تنها دغدغه فکری ما اینکه چطوری کلاسا رو بپیچونیم,یا کنسل کنیم :دی 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۷
خانم مهندس

عصری دایی ام اومد دنبالم!!گفت :میای همایش ....وصل؟!!

تقریبا یه ده سالی هست که این همایش تو شهرمون برگزار میشه!!!البته من تازه دو ,سه ساله که خبردارشدم!!

از دانش اموزای نخبه ای که الان بزرگ شدنو به جایی رسیدن دعوت میکنن!!یه جا جمع شن!!!والبته دبیرهای مطرح شهرهم هستن.

کارفرهنگی مدیر مدرسه تیزهوشان و نمونه اس!!!

خیلی خیلی ایده ی جالبیه!!اینکه همه شون یه جا جمع میشن!!واسه اینکه باهم اشنا بشن.اگه کاری چیزی از دست شون بر بیاد,واسه هم انجام بدن!!!!!!!

منم بدون دعوت:دی!!!همراه دایی هام رفتم!

دایی امیرم که دبیر ریاضیه و دعوت بود,دایی علی ام جزء نخبه ها بود!!(البته من نمیدونستم!!! )

وقتی رفتیم دایی علی مو دعوت کردن,صندلی های جلو!!مام که اونجا بوق بودیم!انگار نه انگار دایی م منو با خودش اورده!!رفت جلو!منم عقب تک و تهنا نشستم!!:دی

همون اول شروع مراسم!!مجری شون گفت تشکر میکنیم از آقای ....که افتخار دادنو تشریف اوردنو و......

حالا هی این میگفت!!تصویر هم زوم شده بود روی دایی م!!اصن انتظار نداشتم!!!!!!

خیلی جو بدی بود,احساسه نخاله بودن بهم دست داد :دی

البته من بهش دست ندادم!!ضایع شد:-D 


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۰
خانم مهندس

بعد از١۵،١۶روز بالاخره امشب اون فشفشه ابشاری ها رو روشن کردیم :-)))

خونه ی دایی ام دعوت بودیم!!!

چه فایده,رفیق منکه نبود!!نعیمای خر!!عید امسال,اردوی علمی ثبت نام کرده بود!مثلن واسه کنکور درس بخونه!!

حالا بقیه رو شاید بتونه فیلم کنه,ولی منو که.نه!!بهش پیام دادم در چه حالی؟میگه:خوش میگذرونیم!!

هر روز به من پیام میداد شارژ بخرم برام!!!یه روز در میونم که بساط پیتزا خورن داشتن اونجا!!!

تجربه نوشت:من خودم,دخترم ,میدونم دیگه!!امکان نداره چندتا دختر تازه دوست صمیمی هم باشن!یه جا جمع شن و درس بخونن!!!فقط حرف میزنن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۴۵
خانم مهندس

الان رو فاز غرغر کردنم فقط :دی

به درو دیوار هم دارم غر میزنم.

صبح زود بیدار شدم!خونه رو مرتب میکردم(دیشب مهمونی داشتیم!!!)

بعدم اومدم یکم استراحت کنم!داشتم انمیشین   "فروزن" رو نگاه میکردم.

مادربزرگم زنگ زد که ناهار میام اونجا....

فیلمم نصفه به نیمه موند   :-(

واسه همینه فک کنم غرغر میکنم,نمیدونم شایدم خسته شدم,یا شاید عوارض سرماخوردگی باشه :دی

در هر صورت الان نباید کسی نزدیکم بشه,وگرنه ترکش های غرغرهام اونا رو هم میگره:-)))))) 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۵۴
خانم مهندس

این روحانی هم کشت مارو بس که پیام داد!!!!!

عید تموم شد,هنوزم پیام میده,عیدشما مبارک!!!

خب بابا,اصن,عید شمام مبارک,صدسال به این سالها,هر روزتان,نوروز ,نورزتان پیروز

:))))))

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۴۸
خانم مهندس

تعطیلات  عید؟؟؟!!!!

عاخه این این کجاش تعطیلات بود؟!!!!

من یکی که ,حتی یه روز هم مزه تعطیلی رو نچشیدم.

الان همش منتظرم این به اصطلاح تعطیلات,تموم شه,یکم استراحت کنم!!!!!!!!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۴۴
خانم مهندس

ای خدا.

گلو درد,خیلی داره اذیتم میکنه دیگه:-(

سرمم به شدت درد میکنه:-( 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۲۳
خانم مهندس

هرچند وقت یه بار جمعه ها ناهار مهمون بابام ایم :-))))

امروزم رفتیم همون جای همیشگی"درباغ"،یکی از مزایای اینجا,اینکه هم غذا سنتی داره,هم فست فود.واسه من که فست فود بیشتر دوست دارم.ولی هیچوقت اینجا پیتزا سفارش نداده بودم!!

منتها اشتباه کردم,پیتزا سفارش دادم,خیلی بد بود پیتزاش,در عوض تا دلت بخواد,قرمه گوسفندی و کشک و بادمجان هاش خوشمزه بود.منم پورو پورو غذای بقیه رو خوردم,پیتزا رو گذاشتم واسه عصر   :-D

تجربه نوشت:هیچوقت جایی که معروفه به غذای سنتی,فست فود اینا سفارش ندین!!!

کرم درون نوشت:عکس های این خوراکیجات  بعدن گذاشته میذاشته.فعلن کرم درونم,سرماخورده ,حال نداره  :-((

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۲۱
خانم مهندس

یکی از سختترین کارهای دنیا,بعد از کار تو معدن!!پست گذاشتن با گوشیه !!

نخند!!!!جدی میگم!

الان من ٣،هفته اس لپ تاپ ندارم  :-(

باسختی پست میزارم,کامنت ها رو جواب میدم,و کامنت میزارم واستون!

بعد اونوخت میاین غرغر میکنین چرا دیر جواب میدم به کامنتا !!!!(بی عدبا :دی )

با این وضعیت که گفتم,هیچ اعتراضی به دیر تایید شدن کامنت ها وارد نیست :-D

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۳۸
خانم مهندس